مهمان ناخونده
جوجه من اینروزها خیلی بی قراری می کنی.من حسابی خسته و حیرانم از این همه مریض شدنها درگیر مامان جون بودم که از آرشیدا کوچولو ویروس گرفته بود و تو هم همش بیقراری می کردی و طبق معمول بدغذایی گاهی خسته می شم. گاهی خوشحالم و من سرگردان در بین این حالتهایی که برام پیش می آد. دوباره دهنت رو بررسی کردم و دیدم دندون آسیاب بالا سمت راستت هم حسابی متورم شده و این بیقراری ها می تونست ناشی از همون باشه. دیشب تا صبح توی خواب نق زدی و خواب رو بر مادر حرام کردی. امروز صبح با خودم گفتم: شادی پاشو دکتری کن و دندون دخمل رو ببین امیدوار بودم که دندونت جوونه زده باشه و بتونم امشب یه خواب راحت بکنم اما دیدم نه هنوز خبری نیست فقط ورمه و ورمه و ورم ...